امشب به یادت باز افتادم غریبه
گل کرده یادت باز در یادم غریبه
می گریمت در پشت این دیوار مسدود
کی می رسد پیش تو فریادم غریبه
ویران شدم سهم من از بودن همین است
ویرانه ام، ویرانه بنیادم غریبه
ای کاش هرگز عشق در من گل نمی کرد
ای کاش هرگزدل نمی دادم غریبه
برگرد پیش خاطرات خسته من
من مال تو با هر چه ابعادم غریبه
از شوق می مردم اگر حتی خداوند
تنها ترا یک لحظه می دادم غریبه